کلاس دوم
سلام عزیزه مامان ..ثمینم باز هم مهر اومد و ثمینم یک سال بزرگتر شد..البته امسال با سالهای قبل خیلی فرق داره چون حدیث هم ثمینم رو تنها نزاشته بود و اول مهر با ابجی ثمینش رفته بود مدرسه
عزیزه مامان صبح با بابا مهدی حدیث گلی رفتیم مدرسه و تو با دوستات رفتین توی صف...البته خیلی کم با دوستات حرف میزدی و همش فکرت پیش حدیث بود تا اینکه مجبور شدی با صف بری کلاس.قربونت برم که مراقب ابجی حدیث بودی و همش اصرار داشتی برم تو ماشین ا خدا نکنه حدیث سرما نخوره..
ثمینم وقتی از مدرسه میاد مستقیم میره سراغ حدیث...اینم یه نمونه از کاراشه
خدا پشت و پناهت عروسک مامان و بابا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی